کاش مادر برای روز مبادای من
کمی از خنده های کودکی ام را
زیر فرشها پنهان می کردی
دلم نزدیک بهار
یک خنده بلند از ته دل می خواهد
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهاروایات وداستـــــــان هانگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسبها: کاش مادر
مَنعَم نکن از گریستن
آنجا که دل می شکند
و خورشیدِ امید رو به خاموشی میرود
مسیرِ اشک چون رودی
که از کوهستان سرچشمه می گیرد
جاری می شود
از آب شد آرزوهایم
اینک که به حکم گردش ایام
وبی وفایی روزگار
باید دنیای فانی را رها نمایم
کالبدم را به تو می سپارم
ای زمین که جز درد برایم ارمغانی نداشتی
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهاروایات وداستـــــــان هامناسبتهـــــــــــــا
برچسبها: سمیه رحیم زاده رهگذر غمناک مسیر اشک
از وقتی که رفتی
آسمان بهانه می گیرد
وبغضش را
در لابه لای ابرها پنهان می کند
تو نیستی تا ببینی
حتی عروسکها
به انتظار نشسته اند
با چشمانی نمناک
و من در بهت و سکوت
هر ثانیه می میرم
برچسبها: تو نیستی
تَقـــویم ها را ...؟
برگ بـه برگ وَرق میزنــم ....
ولی نمیبینـم نشانی از تُـــو ...!
حتـــی تقویمها هــم ...؟

شما را برای مَــن ....
گـم کرده انـــد ......!!!
خدايا:
نه کسي را مي خواهم نه خوشبخت شدنم را،
مراصادقانه در آغوش خاکت بسپار خسته ام از زندگي.
گفتند
دلتنگی هایت را به برگ بسپار
پاييز ، می ريزد
سپردم
اما ندانستم درخت دلتنگی های من كاج است..
برچسبها: درخت دلتنگی های من
چون که گل بگذشت و گلشن شد خراب "بوی گل را ز که جویم از گلاب
سمیه جان خواهرم امروز هنگامی جای خالی تو را حس می کنم که اولین روز بهار شکفتن گلهای تعلیم و
تربیت است .روزی که دستان پر مهر باغبان گلها ،گونه ها را نوازش می کند و گلهای نو شکوفته تو از
ترنم و ترحم نوازش محروم .امروز در حالی جای نگاه نافذت در واپسین لحظه های شادیم حس می کنم که
اشک حسرت دیدار بر گونه هایم غلطان است کاش هیچوقت لحظه های با تو بودن را بیاد نیارم که گویی
کوهی از اندوه برشانه هایم سنگینی می کند امروز روز شکفتن غنچه هاست بوی کاغذ بوی مداد بوی
میزهای کهنه و نو در فضای شهر پیچیده است اما افسوس من بوی ترا در گلاب می جویم
امروز دانش آموزانتدر انتظار تو نشسته اند تا معلم شیرین زبان درس انگلیسیشان همچون سالهای قبل با
لبانی خندان ودلی سرشار از محبت ومهر به بچه ها در کلاس حاضر شود
امروز کلاس درس زبان انتظار قدمهای تورا می کشد
ماه مهر آمده اما ماه من بی تو مهری ندارد
موضوعات مرتبط: روایات وداستـــــــان هانگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)مناسبتهـــــــــــــا
برچسبها: ماه مهر بی تو مهری ندارد
در سایه سار شمع
در تاریکی اتاق
با شمارش عقربه های دلتنگی
انتظاری شوم را رقم می زنم
برای کسی که هرگز نمی آید
ولی عطر یادش
آویز ست از گلوی خشک خاطره ها
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدها
برچسبها: عقربه های دلتنگی
ونحسی که با آمدنش عزیزانم را از من گرفت.کاش می توانستم مرداد را از سال حذف کنم
خواهرم تاج سرم گرچه کوچکترین خواهر بودی اما چه زیبا با سن وسال کمت در نقش بزرکتر
و مادر ظاهر شدی.خواهرم هنوز نجوای شیرینت در گوشی را که گفتی اینک در حرم مطهر
ثامن الحجج نایب الزیاره ام وگوشی را به طرف حرم گرفته ام هر حاجت ودعایی داری ذکر کن
در گوشم طنین انداز است خواهرم آن شب از تو پرسیدم که کی برمی گردین؟ جواب دادی فردا
حرکت میکنیم وپس فردا اگر خدا بخواهد در خانه ایم.
اما پس فردا همان روز نحس یکشنبه 22 مرداد 96 نیامدی؟ چرا ؟ مگر تو به مشهد برای دیدار
امام رضا نرفته بودی ؟ مگر نمی گویند که امام رضا ضامن آهو شده است؟ پس چرا
تو برنگشتی؟شاید بگویی خدا نخواست.
اما من از خدا یک سوال دارم خــــــــــدا ! وقتی دلت برای کسی تنگ می شود چه حالی
می شوی؟؟خـــــــدا ! بی نهایت دلتنگم دل تنگ خواهرتقویمی کوچک اما بسیار بزرگم.
خواهــــــــرم !! بعد از دوسال هنوز دلت برای بهار ومحمد مهدی تنگ نشده است؟تو که
حتی یک لحظه هم از آنها غافل نبودی ودر ساعات مدرسه ات مدام تلفنی با آنها صحبت
میکردی!خواهرم اصلا میدانی که بر بهار ومحمد مهدی ات چه گذشته وچه میگذرد؟اصلا چطور
دلت آمد دست های کوچک محمد مهدی وبهار را رها کنی؟ خواهرم محمد مهدی هنوز
چشمهایش به در دوخته شده که بر می گردی ؛دست های یخ زده اش بهانه دستهای گرم تورا
می گیرد.غم سنگین نبودنت ؛نداشتت وجود نحیف وکودکانه محمد مهدی را فرا گرفته
طوریکه ازدور هم در چهره معصومش فریاد میزندگرچه سعی میکند
که این غم را نهان دارداما بغضهای نهفته در وجودش شادابی را از او سلب نموده دیگر
محمد مهدی آن پسر شاداب بازیگوش پرتحرک نیست.خواهرم ، اینک دو سال از روز نحسی که
خبرسفر بی بازگشتت را به من دادند میگذرد ، ما مانده ایم با دلتنگی ها وبی قراری های از
دست دادنت ؛زمان هم در مقابل غم واندوه نبودنت کم آورده است.کاش نمیرفتی
،که رفتنت بازگشتی نداشت و چه ناباورانه است در سوگ نشستن ما و چه سخت است
برایم گفتن از مرگِ تویی که هنوز باور ندارم دیگر نیستی ، میدانی که رنج را آشفته در
لبخند پنهان میکنم تا هم نشینان من غمگین نگردند خواهرم ! هیچگاه نمیخواهم
نبودت را باور کنم هنوز هم با یاد تو به خواب می روم و به امید در خواب دیدنت،
تا بلکه بتوانم از لحظه های دلتنگی گذر کنم ، خاطراتت همیشه از گوشه و کنار ذهنم
عبور می کندو دلم را تنگ تر ...نمی توانم باور کنم هنوز برای همیشه رفتنت را...
باور دارم مرگ پایان نیست که تولدی دوباره است و جایت پیش خدا خوب است ،
میدانم تو هستی و ومارا می بینی و همیشه با تو می گویم از همه روزهای دلـ تنگی ام ...
گفتن از خاطرات تلخ ِ روز نحسی که دو سال پیش با رفتنت رقم خورد جانسوز است و سخت ،و
اشـک امـان نمی دهد، همه واژه هایم خیس شده اند کاش می توانستم بگویم برایت
از غمی که با گذشت دو سال هر روز بر روی قلبم سنگین تر می شود ،
موضوعات مرتبط: دل نوشتـــــه های مننگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)مناسبتهـــــــــــــا
برچسبها: دومین سال نبودن سمیه
بیداد رفت لاله بر باد رفته را
یا رب خزان چه بود بهار شکفته را
هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید
نو کرد داغ ماتم یاران رفته را
استاد شهریار
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهاروایات وداستـــــــان هانگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسبها: بیداد رفت
اگر اشک ها نمی بود داغ سینه ها
سرزمین وداع را می سوزاند
چرخ زمانه بسیار نامرد است کسانی را که خیلی دوست داری ناباورانه ازتو میگیرد
پیش از آن که وجودشان را خوب حس کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرند
همیشه این گونه بوده است کسانی را که وجودشان برایت عزیز است
زود از دنیای می روند .
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :
پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی
افسردگی، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن .... چیزی نیافتم .
دلم به درد می آید وقتی سرنوشت را به نظاره می نشینم
کاش می شد سرنوشت را با روزهای شیرین که البته من نداشتم عجین کرد
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است .
من از این زندگی سرتاپا غم خسته ام
؛از این زندگی پر از رنج وداغ ومحنت؛
دلم می خواهد تمام بغض هایم را جمع کنم
و با تمام وجود و تمام اشک هایم بگویم
ای زندگی ازتو متنفرم وای سرنوشت از تو بیزارم
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهاروایات وداستـــــــان هامناسبتهـــــــــــــا
برچسبها: بیزارم از سرنوشتم