قلم بنویس دردم را ، هوای قلب سردم را
بگــو بـــا آیـنه آرام ، دلیـــل روی زردم را
قلم بنویس آهم را ، دل ِ بی تکیه گاهم را
چرا اینگونه میسوزم ، بگو با من گناهم را
قلم بنویس حالم را ، شکسته غصه بالم را
به غارت برده دلتنگی ، تمام ِماه و سالم را
قلم بنویس سرشتم را ،چرای سرنوشتم را
مشخص کن بـرای من ، جهنم یـا بهشتم را
قلم بنویس عذابم را ، دل از غــم کبابم را
به هر کس کرده ام خوبی ، بدی داده جوابم را
قلم بنویس رازم را ، تـو میدانی نیــازم را
کسی جز تو نمی بیند،من و سوز و گدازم را
قلم بنـویس امیـدم را ، امیـدِ نا امیـدم را
که در اوج جوانی و ، ببین موی سفیدم را
قلم بنـویس ماتــم را ، به دل آهِ دمــادم را
چرا سنگ صبور غم ، بخواند شعرِ پر غم را
تاريخ : پنج شنبه 2 دی 1399
| 12:45 | نویسنده : نبی رحیم زاده |